کد مطلب:28850 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

شکست مردم عراق در پی مرگ مالک اشتر












2818. الغارات - به نقل از مغیره ضبّی -: كار علی علیه السلام در كوفه پیوسته استوار بود، تا آن كه مالك اشتر از دنیا رفت. مالك اشتر در كوفه، آقاتر (و سرورتر) از احنف در بصره بود.[1].

2819. الأمالی - به نقل از ربیعة بن ناجذ -: امام علی علیه السلام مردم را به عزیمت برای جنگ فراخواند و آنان فرونشستند و بر یاری نكردن وی هماهنگ شدند و امام علیه السلام در این مورد خطبه خواند. سپس مردم از هر طرف سخن گفتند و سر و صدا راه انداختند. مردی برخاست و با صدایی رسا گفت: جای خالی مالك اشتر برای عراقیان روشن شد. اگر زنده بود، این همه سر و صدا نبود و هركس می دانست كه چه می گوید.[2].

2820. أنساب الأشراف - به نقل از مدائنی -: نزد معاویه [ به بدی ] سخن از مالك اشتر به میان آمد. مردی از قبیله نَخَع به كسی كه از او یاد كرد، گفت: ساكت باش! همانا مرگ او اهل عراق را ذلیل ساخت، و حیات او نیز شامیان را ذلیل ساخته بود. معاویه هم سكوت كرد و چیزی نگفت.[3].

2821. شرح نهج البلاغة - پس از اشاره به نبرد مالك اشتر در «یوم الهریر» -: گفتم: خدا مادری كه مالك را زاد، پاداش خیر دهد! اگر كسی سوگند بخورد كه خداوند نه در عرب و نه در عجم، دلیرتر از مالك اشتر نیافریده است، مگر استادش علی علیه السلام، بیم ندارم كه گناهی مرتكب شده باشد. خدا خیر دهد به آن كسی كه وقتی از او درباره مالك اشتر پرسیدند، گفت: چه بگویم درباره مردی كه زندگی اش اهل شام را به هزیمت وا داشت و مرگش اهل عراق را! بجاست آنچه علی علیه السلام درباره او فرمود كه: «مالك اشتر برای من همان گونه بود كه من برای پیامبر خدا بودم».[4].









    1. الغارات: 264/1، بحار الأنوار: 722/556/33، شرح نهج البلاغة: 77/6.
    2. الأمالی، طوسی: 293/174، الغارات: 481/2، شرح نهج البلاغة: 90/2.
    3. أنساب الأشراف: 41/5، عیون الأخبار: 186/1، شرح نهج البلاغة: 214/2.
    4. شرح نهج البلاغة: 213/2.